ماند چون نعش حسین تشنهلب در آفتاب
میندانم از چه زبور بست دیگر آفتاب؟
ز خم تیره و نیزه و شمشیر عدوان بس نبود؟
از چه میتابید بر آن جسم بیسر آفتاب؟
بود گر در دامن زهرا سر آن تشنهلب
از چه نامد شرمش از خاتون محشر آفتاب؟
گشت راس شاه دین چون از زمین بکنی بلند
حیرتم سر زد چرا از کوه خاور آفتاب؟
سر برهنه پا برهنه کودکان بیپدر
خار ره بر پا بدل اخگر به پیکر آفتاب
دید چون نیلی رخ اطفال را از جور شمر
کرد موج حون روان از دیده تر آفتاب
چادر عصمت چو بردند از سر زینب، فکند
شب کلاه خسروی در چرخ از سر آفتاب
سر برهنه دید زینب را چو در بزم یزید
شد نهان در ابر از شرم پیمبر آفتاب
همچو بخت زینب و کلثوم شد از غم سیاه
بسکه زد دست عزا بر سینه و سر آفتاب
(صامتا) از خانهات تا این رقم شد آشکار
گشت از آه جهانسوزت مکدر آفتاب
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن شعری است که به واقعه عاشورا و مصائب امام حسین(ع) و خانوادهاش میپردازد. شاعر با زبان محزون و احساسی، تصویرهایی از تشنگی حسین در آفتاب و ظلم و ستمی که بر او و کودکانش روا شده، ترسیم میکند. او به شکوه و عجز از اینکه چرا کوهها و آفتاب از این فاجعه شرم نمیکنند، اشاره میکند. همچنین، به مظلومیت زینب و کلثوم پرداخته میشود که دچار غم و اندوه شدهاند. این شعر با به تصویر کشیدن این مصیبتها، نشاندهنده عمق درد و رنجی است که اهل بیت پیامبر(ص) متحمل شدند و نشانگر تأثیر آن بر طبیعت و عالم هستی است.
هوش مصنوعی: مانند جسد حسین که در آفتاب تشنه مانده است، نمیدانم چرا دوباره آفتاب را حریف شدم یا به یاد آن افتادم.
هوش مصنوعی: آیا از آسیبها و ظلمهایی که بر او رفته، بس نبود؟ چرا آفتاب بر آن جسم بیسر میتابید؟
هوش مصنوعی: اگر در دامن حضرت زهرا (س) کسی وجود داشته باشد که به شدت تشنه است، پس چرا شرم نمیکند از بزرگبان و مادر همه قیامت، خورشید؟
هوش مصنوعی: وقتی که سرپرست دین از زمین بلند میشود، تعجب میکنم که چرا آفتاب از کوههای شرق طلوع میکند؟
هوش مصنوعی: کودکان یتیم با پا و سر برهنه در مسیر زندگی خود با سختیها روبرو میشوند. آنها به رغم مشکلات و دردهایی که دارند، میدرخشند و نور امید و زندگی را در وجود خود حمل میکنند.
هوش مصنوعی: دیدن چهرههای زیبا و جوان مانند نیلی، باعث شد که شمر به بیرحمی و ظلم خود ادامه دهد. اشکها مانند جوی خون از چشمانم سرازیر میشود و آفتاب در دل من میتابد.
هوش مصنوعی: وقتی چادر پاکی و عفت زینب را از سرش برداشتند، آن شب، انگار تاج سلطنتی را از سر خورشید برداشتند.
هوش مصنوعی: وقتی زینب را در جشن یزید با سر برهنه دید، آفتاب به خاطر شرم پیامبر در ابرهای پنهان شد.
هوش مصنوعی: مانند سرنوشت غمبار زینب و کلثوم، به خاطر اندوهی عمیق، به شدت دست به سینه و سر خود زدهاند.
هوش مصنوعی: بیصدا از خانهات تا اینجا که به این مرحله رسید، از غم عمیق و سوزناک تو، نور آفتاب هم تیره و تار شد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تا ز نور روی او گشته منور آفتاب
نور چشم عالمست و خوب و درخور آفتاب
وصف او گوید به جان شاه ، فلک در نیمروز
مدح او خواند روان در ملک خاور آفتاب
تا برآرد از دیار دشمنان دین دمار
[...]
روی در برج شرف آورد دیگر آفتاب
کرد ازین تحویل عالم را مسخر آفتاب
کشور ایجاد را از ماه تا ماهی گرفت
بر حمل از حوت شد تا سایه گستر آفتاب
از تطاول تیغ بر زلف ایاز شب کشید
[...]
پا منه بر طاق این فیروزه منظر آفتاب
آفتاب باز کش سر آفتاب
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.