خواهر برو برو که خدا باد یار تو
ایزد رسد به درد دل داغدار تو
خواهر برو که درد و غم از کوفه تا به شام
در هر قدم نشسته کشد انتظار تو
خواهر برو که کعب نی و چوب اشقیا
آماده گشته از پی جسم نزار تو
خواهر برو که آه یتیمان در بدر
باشد چراغ عقل به شبهای تار تو
خواهر برو که بر طبق خودزنان شام
خاکستری گرفته ز بهر نثار تو
بنمود پاسبانی من ساربان قبول
گردیده شمر در سفر شام یار تو
گر با تو همرهی ننمودم ز من مرنج
این بیسری نمنوده مرا شرمسار تو
هر جا شوی سوار چو عباس و اکبرت
شمر و سنان بودند یمین و یسار تو
بر خاک مانده گر تن من غم مخور سرم
باشد به نیزه در نظر اشکبار تو
جان تو و سکینه و کلثوم و عابدین
نگذار تا روند دمی از کنار تو
زین چشم اشکبار پس از مرگ (صامتا)
جیحون شود روانه ز خاک مزار تو
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، سخن از خواهر امام حسین (ع)، زینب کبری (س)، است که به او توصیه میشود به سفر برود و به یاری یتیمان و به درد دلهای داغدار بپردازد. شاعر به بیقراری و غم اهل بیت اشاره میکند و از درد و رنجی که از کوفه تا شام وجود دارد، سخن میگوید. او همچنین به خطراتی که زینب با آن مواجه است، اشاره میکند و از او میخواهد که در مسیرش آرامش و صبوری را حفظ کند. در نهایت، به محبت و رفاقت باقیمانده در دلها اشاره میشود و توصیه میشود که همیشه در کنار یکدیگر باشند و یاد هم را فراموش نکنند.
هوش مصنوعی: خواهر، برو و توکل کن به خدا؛ او در کنار توست و میداند که چقدر ناراحتی و غم در دل داری.
هوش مصنوعی: خواهر عزیزم، برو به سمت شام. در هر گام، درد و رنجی که از کوفه برمانده، انتظار تو را میکشد و تو را به یاد میآورد.
هوش مصنوعی: خواهر، برو که ساز و چوب شکنجهگران برای گرفتن جان ناتوان تو آماده شدهاند.
هوش مصنوعی: خواهر، برو که ناله و اندوه یتیمان در بیابان خواهد بود، چراغ روشنی عقل در شبهای تاریک تو.
هوش مصنوعی: خواهر، برو که به خاطر تو، زمین خاکستری و غمگین شده است.
هوش مصنوعی: در سفر شام، محبوب تو به خاطر مورد توجه قرار گرفتن، نقش نگهبانی را بر عهده گرفته است.
هوش مصنوعی: اگر نتوانستم در کنار تو باشم و همراهیت را نداشتم، از من خشمگین نشو. این عدم همراهی، سبب شرمندگی من نسبت به توست.
هوش مصنوعی: هر جا که بروی، مانند عباس، تو را همراهانی چون شمر و سنان در سمت راست و چپ خواهند بود.
هوش مصنوعی: اگرچه بدن من بر زمین افتاده است و غم مخور، اما سرم همچنان در نظر تو باشد و اشکهایت را ببیند.
هوش مصنوعی: به جان تو و سکینه و کلثوم و عابدین، نگذار اجازه دهند که لحظهای از کنارت دور شوند.
هوش مصنوعی: پس از مرگ تو، اشکهای چشمانم به آرامی مانند جیحون به سمت مزار تو سرازیر خواهند شد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای شهریار یار تو بس کردگار تو
اندیشه نیست گر نبود خلق یار تو
تو دستگیر خلقی واو دستگیر تو
تو گوش دار خلقی و او گوش دار تو
ایزد ترا ز خلق جهان اختیار کرد
[...]
ای اختیار عالم در اختیار تو
وی پیشوای ملک و ملک پیشکار تو
بر آسمان دولت قطب کفایتی
بسته مدار مملکت اندر قرار تو
خورشید گشت همت گردون فروز تو
[...]
ای روزگار ساخته آموزگار تو
روز جهان برآمده در روزگار تو
تو شهریار و خسرو خلق زمانهای
واندر زمانه نیست کسی شهریار تو
کار زمانه ساخته کردی به عدل خویش
[...]
ای آنکه از کمال تو در روزگار تو
همچون بهشت گشته بلاد و دیار تو
انصاف کی بود که کشد جور روزگار
مداح پایگاه تو در روزگار تو ؟
بازی کزو شکار تو مرغی بود حقیر
[...]
ای اختیار دین و سخا اختیار تو
تو افتخار خلق و به خود افتخار تو
حاصل شود مراد دو عالم به یک نظر
آن را که دید طلعت تو روز بار تو
ایزد گواست بر من و بر اعتقاد من
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.