یا حسین ای جان فدای نام غمافزای تو
کرده ما را دل کباب اندوه جانفرسای تو
چون به راه حق برای شیعیان سر دادهای
ای سر ما شیعیان قربان خاک پای تو
کاش میشد جسم ما از تیغ بران چاک چاک
تا نگشتی پاره پاره همچو گل اعضای تو
ای کلامالله چو افتادی به دشت مشرکین
قطه قطعه شد ز جور ناکسان اجزای تو
کاش ما را بد جگر صدپاره از شمشیر و تیر
پاره از تیر سه شعبه مینگشت امعای تو
خاک عالم کاش میشد بر سر پیر و جوان
مینبد غلطان به خاک و خون قدر عنای تو
آبهای جمله عالم کاش میگشتی سراب
آن زمان کز تشنگی خشکیده شد لبهای تو
سیل اشک از دیده هر چشم میآید برون
گشته طوفان جهان از داغ طوفانزای تو
زد گریبان چاک در جنت ز غم خیرالنسا
چون شنود از بیکسی فریاد وا غوثای تو
شد زمین کربلا را رتبه بالاتر ز عرش
تا فتاد از روی زین آن قامت زیبای تو
شمر چون برداشت سر از مخزن علم خدا
بهر غارت شد روان از هر طرف اعدای تو
کاش میشد خیمه گردون خراب و مینشد
خیمه گهت شعلهور از خصم بیپروای تو
میندانم با چه دل خولی بیدین لعین
روی خاکستر نهاد آن موی عنبرسای تو
خسروا یتیبه بتی چون مقرر گشته است
بهر مداح درت از ایزد یکتای تو
کن کرم امروز یک بیت ای امام ذوالکرم
باقی دیگر برای وعده فردای تو
لیک در فردای محشر سخت دارم آرزو
تا شود جایم در آنجایی که باشد جای تو
این تمناگر چه از (حاجب) بعید است و عجیب
لیک چندان نیست نزد همت والای تو
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن شعری است که به مصیبت امام حسین (ع) و واقعه عاشورا پرداخته است. شاعر با احساسی عمیق از داغ و اندوهی که بر دل شیعیان به خاطر فراق امام حسین نشسته، سخن میگوید. او آرزو میکند که جسمش از شدت درد پارهپاره شود تا به یاد پیکر امام حسین و آسیبهایی که او در راه حق دید، نزدیکتر شود. همچنین، شاعر به جایگاه والای امام حسین در سرزمین کربلا و مظلومیت او در برابر دشمنان اشاره میکند و از خیمههای ایشان که به آتش کشیده شدند، یاد میکند. در پایان، شاعر آرزو میکند که در قیامت در کنار امام حسین باشد و به مقامات ایشان برسد. این شعر به وضوح نشاندهنده عشق و ارادت عمیق شاعری به امام حسین و مظلومیت اوست.
هوش مصنوعی: ای حسین، جانم فدای نام پر از غم تو شده است. دل ما به خاطر اندوه عمیق و جانکاه تو، به شدت آتش گرفته است.
هوش مصنوعی: ای که به راه حقیقت قدم گذاشتهای، ما شیعیان فدای خاک پای تو هستیم.
هوش مصنوعی: حیف که ای کاش بدن ما در برابر تیغ تیز تکهتکه میشد و همچنان پارهپاره باقی میماند، مانند اجزای تو که چون گل زیبا و لطیفاند.
هوش مصنوعی: ای سخن خداوندی، زمانی که در سرزمین کافرین قرار گرفتی، اجزای تو به دلیل ظلم و ستم نادانان از هم جدا و پخش شد.
هوش مصنوعی: ای کاش دل ما پر از درد و زخم میشد، از ضربههای شمشیر و تیرهای سهشعبه، تا تنها تو را به یاد آوریم و دور تو بچرخیم.
هوش مصنوعی: ای کاش خاک زمین بر سر همه انسانها، چه پیر و چه جوان، میریخت و همه در گرد و غبار و خون فرو میرفتند، اما نعمت و توجه تو به ما پایدار بود.
هوش مصنوعی: ای کاش تمام آبهای دنیا مانند سراب میشدند، زمانی که لبهای تو از تشنگی خشک شده بود.
هوش مصنوعی: هر چشمی به خاطر غم تو پر از اشک شده و همچنان که جهان در اثر این مصیبت دچار طوفان شده است، دلها از درد تو در حال ویرانی هستند.
هوش مصنوعی: ز گریبان خود چاک میکند و از بهشت به خاطر غم خیرالنسا فریاد میزند که از تنهایی و بیکس بودن به کمک میطلبد.
هوش مصنوعی: زمین کربلا به مقام و ارج و نزدیکتر از عرش خداوند رسید، زیرا که زیبایی قامت تو از بالای زین افتاد.
هوش مصنوعی: شمر که از منبع دانش خدا سر برداشت، روانه غارت شد و از هر سو دشمنان تو را احاطه کردند.
هوش مصنوعی: ای کاش آسمان و زمین ویران میشد و در عوض، محل اقامت تو هرگز از آتش دشمن بیپروا سرشار نمیگردید.
هوش مصنوعی: نمیدانم با چه قلب بیدینی آن شخص بدجنس، موهای خوشبو و زیبا تو را بر روی خاکستر قرار داد.
هوش مصنوعی: شرایط و وضعیت وفاداران به تو به گونهای است که برای ستایشگران تو از سوی خداوند یکتای تو مقدر شده است.
هوش مصنوعی: امروز ای امام با کرامت، یک بند از ادبیات را نیکو کن و باقی آن را برای وعده فردا بگذار.
هوش مصنوعی: اما در روز قیامت، بسیار آرزو دارم که در جایی قرار بگیرم که محل تو باشد.
هوش مصنوعی: این خواسته ممکن است به نظر بیخودی و نامناسب بیاید، اما برای اراده بزرگ تو چندان سخت نیست.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای تماشاگاه جانها صورت زیبای تو
وی کلاهِ فرقِ مردان پای تا به پایِ تو
چرخ گردان در طواف خانهٔ تمکین تو
عقل پیر احسنتگویِ حکمتِ برنای تو
چون خجل کردی دو عالم را پدید آمد ز رشگ
[...]
تا جهان باشد جهان بادا بکام و رأی تو
ملک در فرمان کلک مملکت آرای تو
سرمه چشم بزرگان باد خاک پای تو
وز بزرگان هیچکس ننشیند اندر جای تو
باد در حفظ ملک دین تو و دنیای تو
[...]
ای جهان برهم زده سودای تو سودای تو
چاشنی عمرم از حلوای تو حلوای تو
دامن گردون پر از در است و مروارید و لعل
میدوانند جانب دریای تو دریای تو
جانهای عاشقان چون سیلها غلطان شده
[...]
راستی گویم به سروی ماند این بالای تو
در عبارت مینیاید چهره زیبای تو
چون تو حاضر میشوی من غایب از خود میشوم
بس که حیران میبماندم وهم در سیمای تو
کاشکی صد چشم از این بی خوابتر بودی مرا
[...]
چون منی را کی رسد روی جهانآرای تو
دولت چشمم بود گردی ز خاک پای تو
روی بنمودی و غوغا در جهان انداختی
تا جهان باشد مبادا ساکن از غوغای تو
روزگارم ز استخوان سر چو انگیزد غبار
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.