گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
صامت بروجردی

روزگاریست که ما طالب دیدار توئیم

همه دیدار تو جوئیم و گرفتار توئیم

هر کسی را به کسی هست سر سودایی

سود ما را بود آخر که خریدار توئیم

ای گل گلشن امید ز ما دیده مپوش

که اگر نیک و اگر بدهمگی خار توئیم

روز ما خوش که چو تو شمع شبستان داریم

همه پروانه آن پرتو رخسار توئیم

آنچه بر ما رسد از عشق ملک را نرسد

هست معلوم که ما قابل اسرار توئیم

جور نو آنکه خم زلف تو چون زنجیر است

کار ما آنکه ز هر سوی گرفتار توئیم

پیش از آن کز می و معشوق پدید آمده‌ایم

ما همه مست می و ساعر سرشار توئیم

گر تو را عار بود از سخن و یاری ما

ننگ ما نیست به هر جا که بود یار توئیم

سخت با (صامت) افسرده شوی بر سر جور

ما اگر خار و اگر گل که ز گلزار توئیم