شمارهٔ ۴۸
پیش از آنی که محبت به جهان باب نبود
دل ما بود که آسوده از این باب نبود
شده پرخون اگر از نام جدایی چه کنم
تاب زین بیش دگر بر دل بیتاب نبود
نظر حسرت ما کرد دل خنجر آب
ورنه تقصیر ز بیرحمی قصاب نبود
رقصکردن بدم تیر میخواست دلم
ورنه اسباب طرب این همه نایاب نبود
سحر چشم سهمیت کرد گران خواب او را
اینقدر بخت من غمزده در خواب نبود
ما که با دست تهی پشت به دنیا کردیم
لازم این همه زینب و اسباب نبود
(صامتا) در بر من ذوق عجیبی دارد
این غزل گرچه پسندیده احباب نبود
🖰 با دو بار کلیک روی واژهها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها میتوانید آنها را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
🖐 شمارهگذاری ابیات | وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف) | 🔍 شعرهای مشابه (وزن و قافیه) | ارسال به فیسبوک
این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟
🎜 معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است ...
📷 پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی، 📖 راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
حاشیهها
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
سید محسن نوشته:
سحر چشم سیهت کرد گرانخواب اورا—-درست است
👆⚐
مهرداد نوشته:
به نظر من این مصرع همخوانی ندارد(رقصکردن بدم تیر میخواست دلم)
لازم این همه زینت و اسباب نبود__درست است
👆⚐