گنجور

 
سام میرزا صفوی

به کحالی اوقات میگذراند و مشغول با وجود فقر به بذل دینار و درم مقبول طبایع نزدیک و دور بود، در شعر هرگز زبان بمدخ کسی نمی گشود این مطلع از اوست :

هلال خواست شود حلقه درش شب عید

ز دور بست خیالی ولی بهم نرسید