گنجور

 
سام میرزا صفوی

در شهر خود به عصاری اوقات میگذراند. بسیار فقیر و درویش نهاد است و شعر او خالی از لطافتی نیست . این دو مطلع از اوست :

آری بدل نرفت کسی از دیار خویش

گر نباشد با منت مهر و وفا کاینهم خوش است

من بآنها پر مقید نیستم اینهم خوش است

گوشه میخانه جای با صفایی بوده است