گنجور

 
سلمان ساوجی

بیا جانا که خرم نو بهاریست

مبارک موسمی، خوش روزگاریست

چمن را امشب از سنبل بخوریست

هوا را هر دم از عنبر بخاریست

گل صد برگ تا هر هفت کرده‌ست

به هر برگی از آن نالان هزاریست

کلاه زرکش نرگس که بینی

حقیقت دان که تاج تاجداریست

عذار لاله و خال سیاهش

نشان خال و روی گلعذاریست

نگارین دست سرو راست بالا

نگارین پنجه زیبا نگاریست

خیال قد چست نازنینی است

کجا سروی به طرف جویباری است

مثال خط و قد نوجوانی است

کجا بر طرف آبی سبزه زاریست

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode