شنیدستم که با مجمر شبی شمع
پیامی کرد روشن بر سر جمع
که ای مجمر چرا هستی بر آذر؟
منم از تو بسی با آبروتر
چو از انفاس تو هردم ملول است
دم گرمت همه جای قبول است
جوابش داد مجمر کای برادر
مشو در تاب و آبی زن بر آذر
نفسهای تو در دل می نشیند
چو از انفاس من دوری گزیند
حکایات تو سرتاسر زبانیست
حدیث من همه قلبی و جانیست
تفاوت در میان هردو آنست
که این از صدق دل آن از زبانست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.