گنجور

 
سلمان ساوجی

ای ز حیای گوهر پاک تو

غرق عرق زاده بحر عدن

دولت طفل تو که خواهد دمد

تا ابدش بوی لبان از دهن

روز نخستین که ز مادر بزاد

دایه طفل و کرم ذوالمنن

ساختنش از اطلس گردون قماط

داد ز پستان سعدات لبن

روح امینش ز سر سدره گفت

انبته الله نباتا حسن

باد قرین تن و جانش مقیم

ورد سحرگاه اویس قرن

دور تو با دور فلک متصل

عهد تو با عهد ابد مقترن

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode