بیم آن است که در صومعه دیوانه شوم
به از آن نیست که هم با در میخانه شوم
من اگر دیر و گر زود بود آخر کار
با سر خم روم و در سر پیمانه شوم
وقت کاشانه اصلی است مرا، میخواهم
که ازین مصطبه سرمست به کاشانه شوم
بوی آن سلسله غالیه بو میشنوم
باز وقت است که شوریده و دیوانه شوم
تن و جان را چه کنم مصلحت آن است که من
ترک این هر دو کنم طالب جانانه شوم
گرت ای شمع سر سوختن ماست بگو
تا همین دم به فدای تو چو پروانه شوم
من سرگشته سراپا همه تن سرگشتم
تا به سر در طلب موی تو چون شانه شوم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از احساساتی چون دیوانگی و سرگشتگی صحبت میکند. او بین دو انتخاب قرار دارد: یکی صومعه و دیگری میخانه. او میگوید که ممکن است در صومعه دیوانه شود و بنابراین ترجیح میدهد با شراب و حال و هوای میخانه آشنا شود. شاعر به دنبال سرنوشت نهایی خود است و میخواهد به مقصد نهایی، یعنی «کاشانه» اصلیاش برسد. او به بوی عطر محبوبش اشاره میکند و از این حس شوریدگی و عشق صحبت میکند. در نهایت، او اظهار میکند که آماده است برای عشق، هر نوع فداکاری انجام دهد و در پی زیبایی محبوبش است.
هوش مصنوعی: نگرانی من این است که در محلی آرام و بیسر و صدا دچار جنون شوم؛ بهتر است که در کنار دیگران و در محیطی شاداب و پرجنب و جوش زندگی کنم.
هوش مصنوعی: به هر حال، چه زود باشد و چه دیر، در نهایت با ذهنی آرام و تسلیم میشوم و به سر نوشیدنی میرسم.
هوش مصنوعی: زمان برای من مانند خانهای است که به آن تعلق دارم، میخواهم از این جایگاه خوشحال و سرشار از شادمانی به آن خانه بروم.
هوش مصنوعی: بوی عطر آن زنجیره معطر را احساس میکنم. باید این را بگویم که این حال میتواند مرا به جنون و شوریدگی بکشاند.
هوش مصنوعی: بدن و روح را چه کنم، بهتر این است که از هر دوی آنها دست بکشم و به دنبال معشوق حقیقی باشم.
هوش مصنوعی: اگر سوختن من به خاطر توست، بگو تا همین لحظه خود را فدای تو کنم و مانند پروانه دور تو بچرخم.
هوش مصنوعی: من پریشان و گمگشتهام و تمام وجودم به دنبال توست، تا همچون شانهای به موهای تو دسترسی پیدا کنم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
من سگ یارم و آن نیست که بیگانه شوم
لیک می ترسم از آن روز که دیوانه شوم
ای فلک، شمع شب افروز مرا سوی من آر
تا بگرد سر او گردم و پروانه شوم
من همان روز که افسون تو دیدم گفتم
[...]
هوسی کردهام امروز که دیوانه شوم
دست دل گیرم و از خانه به ویرانه شوم
زاهد از مجلس ما گر نرود گو نرود
خانه بگذارم و از خانه به میخانه شوم
سست شد پایه و هم رخنه در افتاد به سقف
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.