مست حسنی که ندارد خبر از آفاقش
چه خبر باشد از احوال دل عشاقش؟
گرچه یادم نکند یار، منش مشتاقم
یاد باد آنکه جهانیست چو من مشتاقش
کرد عهدی سر من کز سر کویش نرود
گر رود سر نروم من ز سر میثاقش
دفتر وصف رخش را نتواند پرداخت
گر ورقهای گل و لاله شود اوراقش
عشق زهریست خوش ای دل که ندارد تریاق
درکش آن زهر هلاهل، مطلب تریاقش
با چنان روی لطافت ملکش نتوان گفت
جز به یک روی که باشد ملکی اخلاقش
خلق گویند که سلمان سخن عشق بپوش
چه بپوشم که شنیدنش همه آفاقش
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۳ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
replyپاسخگویی به این حاشیه flagگزارش حاشیهٔ نامناسب linkرونوشت نشانی حاشیه
replyپاسخگویی به این حاشیه flagگزارش حاشیهٔ نامناسب linkرونوشت نشانی حاشیه
replyپاسخگویی به این حاشیه flagگزارش حاشیهٔ نامناسب linkرونوشت نشانی حاشیه
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.