مانده یک ذره از آن دل که هوای تو گزید
لله الحمد که آن ذره به خورشید رسید
این همان ذره خاکی هوادار شماست
که به جان، روز ازل، مهر شما میورزید
وین همان بلبل خوش گوست که در باغ وصال
سالها بر گل رخسار شما مینالید
روز رخسار تو شد در شب زلفت پیدا
صبحدم فاتحهای خواند و بر آن روی دمید
پای من در سر کوی تو نیاورد مرا
که مرا رغبت موی تو به زنجیر کشید
آن سیه روی کدام است که روی از تو بتافت
مگر آنکس که چو زلفت به سرش میگردید
سر ما راه سر کوی تو خواهد پیمود
لب ما خاک کف پای تو خواهد بوسید
گر بخواهند بریدن سر ما، چون زلفت
ما دگر یک سر مو از تو نخواهیم برید
باز توفیق عنان بر طرف سلمان تافت
چون رکاب آمد و رخ بر کف پایت مالید
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن شعری عاطفی است که از عشق و محبت به محبوب سخن میگوید. شاعر از یک ذره دل سخن میگوید که به خاطر عشق به محبوب، به جایی بلند و روشن مانند خورشید دست یافته است. او بیان میکند که این ذره خاکی به مدتها به محبوب خود عشق ورزیده و همچون بلبل در باغ وصال، غم و شادی خود را برای محبوب ابراز کرده است. در ادامه، شاعر از زیبایی محبوب و تأثیر آن بر دل و جان خود میگوید و بیان میکند که عشق به محبوب، او را به زنجیر کشیده است. همچنین، از سرنوشت خود و وفاداریاش به عشق میگوید و وعده میدهد که جان خود را برای عشق فدای خواهد کرد. در نهایت، او از توفیق و شگفتی پیوستن به محبوب سخن میگوید و بر ارزش و اهمیت حضور محبوب تأکید میکند.
هوش مصنوعی: یک مقدار کمی از آن دل که دلبسته تو شده است، باقی مانده. شکر خدا که آن مقدار کوچک به روشنی و روشنایی خورشید رسیده است.
هوش مصنوعی: این تکهای از خاک که همیشه طرفدار شما بوده، از ابتدای آفرینش با عشق و محبت به شما تعلق دارد.
هوش مصنوعی: این بلبل خوشخوان همان کسی است که سالها در باغ عشق به زیباییهای شما میخواند و ناله میزد.
هوش مصنوعی: در روز، چهرهی تو در شب زلفت نمایان شد و صبح زود با ذکر فاتحهای بر آن چهره روشنی بخشید.
هوش مصنوعی: نمیتوانم به محل تو برسم چون جذبه و زیبایی مویت مرا به زنجیر کشیده است.
هوش مصنوعی: به کدام شخص سیاهرو میتوان اشاره کرد که از تو رویگردان شده است؟ مگر اینکه او هم مانند زلفهای تو، به خاطر تو اشک میریزد.
هوش مصنوعی: سر ما به سمت کوی تو خواهد رفت و لب ما خاک پای تو را خواهد بوسید.
هوش مصنوعی: اگر بخواهند سر ما را ببرند، ما از تو دیگر حتی یک تار مو هم نخواهیم گرفت.
هوش مصنوعی: شما به ترفیع و موفقیت دوبارهای دست یافتهاید، چنان که مانند سوارکاری که افسار اسب را رها کرده، به سوی سلمان روانه شده و پاهایش به زمین ساییده شده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
این منم کز تو مرا حال بدین جای رسید
این تویی کز تو مرا روز چنین باید دید
من همانم که به من داشتی از گیتی چشم
چه فتاده ست که در من نتوانی نگرید
من همانم که مرا روی همی اشک شخود
[...]
ای شرابی به خمستان رو و بردار کلید
در او باز کن و رو به آن خم نبید
از سر و روی وی اندر فکن آن تاج تلید
تا ازو پیدا آید مه و خورشید پدید
دل مسکین مرا کژدم دوری بگزید
تا برفت آن صنم دلبر و دوری بگزید
طرب از من بگریزاند و خود از من بگریخت
طرب از من برمایند و خود از من برمید
گر نیابمش بسا درد که من خواهم یافت
[...]
داستان پسر هند مگر نشنیدی
که از او بر سر اولاد پیمبر چه رسید
پدر او لب و دندان پیمبر بشکست
مادر او جگر عم پیمبر بمکید
خود به ناحق حق داماد پیمبر بگرفت
[...]
ای امیر امرای سخن و شاه سخا
به سخن مثل عطارد به سخا چون خورشید
توئی استاد سخن هم توئی استاد سخا
حاتم طائی شاگرد تو زیبد جاوید
میر میران توئی و ما همه رسمی توایم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.