چو زلف آن را که سودای تو باشد
سرش باید که در پای تو باشد
برون کردم ز دل جان را که جان را
نمیزیبد که بر جای تو باشد
خوشا آن دل که بیمار تو گردد
دلی را جو که جویای تو باشد
دل گم گشتهام را گر بجویی
در آن زلف سمن سای تو باشد
اگر چه حسن گل صد روی دارد
کجا چون روی زیبای تو باشد؟
نگنجد هیچ دیگر در دل آن را
که در خاطر تمنای تو باشد
اگر چه سرو دلجویی کند عرض
کجا چون قد رعنای تو باشد؟
سر و سرمایهای دارد همه کس
مرا سرمایه سودای تو باشد
بسوزد سنگ بر من، گر نسوزد
دل چون سنگ خارای تو باشد
من بیدل کجا پنهان کنم دل؟
که آن ایمن زیغمای تو باشد
من مسکین کدامین گوشه گیرم؟
که آن خالی ز غوغای تو باشد
جهان هر لحظه سلمان را که در گوش
کند دری ز دریای تو باشد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این ابیات شاعرانه به عشق و آرزوی دیدار محبوب پرداخته است. شاعر از دل و جان خود سخن میگوید که نمیتواند دور از معشوق باشد. عشق او به محبوب آهنگی از اشتیاق و خواستن را به همراه دارد، به طوری که دلش بیمار اوست و آرامش را تنها در نزدیکی محبوب مییابد. شاعر به زیبایی و جذابیت معشوق اشاره میکند و میگوید هیچ چیز دیگری نمیتواند جایگزین عشق او شود. او از سختیهای عشق و کسری دل میگوید و در نهایت به این نتیجه میرسد که هیچ گوشهای از دنیا نمیتواند خالی از یاد محبوب باشد. عشق او به قدری عمیق است که حتی در سختیها نیز دلش به یاد محبوب میسوزد.
هوش مصنوعی: هر کس که به عشق و آرزوی تو فکر میکند، باید خود را در خدمت تو قرار دهد و به پای تو باشد.
هوش مصنوعی: من عشق و دل را از خود بیرون کردم، زیرا دل و جان شایسته نیست که به جای تو در قلب من باشد.
هوش مصنوعی: خوشا به حال دلی که به عشق تو دچار بیماری شود. دلی را بیاب که در پی تو باشد.
هوش مصنوعی: اگر دلتنگ و گم شدهام را جستجو کنی، در زلفهای خوشبو و زیبایت میتوانی آن را پیدا کنی.
هوش مصنوعی: هرچند که گل زیبا و خوشبو است و هزار چهره دارد، اما هیچ چیزی به زیبایی چهره تو نمیرسد.
هوش مصنوعی: هر چیزی جز یاد تو در دل جا نمیگیرد، زیرا تنها خواستهام تو هستی.
هوش مصنوعی: هر چند که درخت سرو میتواند دلجویی کند، اما هیچ چیز نمیتواند زیبایی و قد رعنای تو را توصیف کند.
هوش مصنوعی: هر کسی دارایی و اموالی دارد، اما دارایی من عشق و آرزوی توست.
هوش مصنوعی: اگر دل تو سنگی باشد و احساس نداشته باشد، حتی اگر سنگی بر من بیفتد، چه باک!
هوش مصنوعی: من، بیدل، چگونه میتوانم دلم را پنهان کنم؟ چرا که دلم در برابر تو در امان نیست.
هوش مصنوعی: من کدام گوشه از دنیا را پیدا کنم که از شلوغی و هیاهوی تو خالی باشد؟
هوش مصنوعی: جهان هر لحظه به سلمان گوش میدهد و به او فهم میدهد که دری از معرفت و عمق وجود توست.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چو زیر از قدر تو جای تو باشد
علَم دان هر که بالای تو باشد
چو رویم در کف پای تو باشد
همیشه روی من جای تو باشد
اگر سروی به بالای تو باشد
نه چون بشن دلارای تو باشد
و گر خورشید در مجلس نشیند
نپندارم که همتای تو باشد
و گر دوران ز سر گیرند هیهات
[...]
مرا در سینه سودای تو باشد
سواد دیده در پای تو باشد
چه می خواهی بیا بنشین زمانی
خوشا آن دل که یغمای تو باشد
اگر باشد درین عالم بهشتی
[...]
فلک مزدور ایمای تو باشد
نوازد هر که را رای تو باشد
به دل تنگی کنم دل خوش همیشه
که تنها جای غم های تو باشد
نیازارم ز خود هرگز دلی را
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.