خوش دولتی است عشقت تا در سر که باشد
پیدا بود کزین می در ساغر که باشد
هر عاشقی ندارد بر چهره داغ دردت
آن سکه مبارک تا بر زر که باشد
هر چشم و سر نباشد در خورد خاک پایت
تا سرمه که گردد، تا افسر که باشد؟
هر دل که دید چشمت، آورد در کمندش
ترکی چنین دلاور،در لشکر که باشد؟
گفتی که گر بیفتی من یاور تو باشم
خوش وعدهای است لیکن این باور که باشد؟
ای آفتاب خوبی در سایه دو زلفت
آن سایه همایون تا بر سر که باشد؟
تا دلبر منی تو، دل نیست در بر من
در عهد چون تو دلبر، خود دل بر که باشد؟
حالی غریب دارم، شرح و حکایت آن
در نامه که گنجد؟ در دفتر که باشد؟
گفتی که بر در من، منشین ز جوع سلمان
چون با در تو گردند، او با در که باشد؟
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: غزل به عشق و زیبایی معشوق میپردازد و احساسات عمیق شاعر را نسبت به او بیان میکند. شاعر از خوشی و شوقی که عشق معشوق به او میبخشد سخن میگوید و به ویژگیهای خاص عاشق اشاره میکند. او میگوید که عشق واقعی بر چهره هر عاشقی نمایان نیست و تنها برخی از آنها این داغ را دارند. همچنین به وعدههای معشوق اشاره میکند و میپرسد که آیا میتوان به آنها اعتماد کرد. شاعر در نهایت به دلتنگیاش و غمی که دارد، اعتراف میکند و احساس تنهاییاش را ابراز میکند. غزل به زیبایی مضامین عشق، وفاداری و اندوه را ترکیب میکند.
هوش مصنوعی: عشق تو خوشبختی بزرگی است و هر جا که باشد، نشانههایش نمایان میشود. این عشق مانند میاست که در جام وجود دارد و آشکار است.
هوش مصنوعی: هر عاشق، داغ عشق معشوقش را بر چهرهاش ندارد، مانند سکهای که تنها بر روی طلا مینشیند.
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر میگوید که هر کسی شایستگی ندارد که خاک پای تو را ببیند و بر روی آن سجده کند، چون ارزش و مقام تو بسیار بالا و خاص است. به نوعی اشاره میکند که تنها افرادی که لایقاند، میتوانند در برابر تو سر تعظیم فرود آورند و به زیبایی و اهمیت تو پی ببرند.
هوش مصنوعی: هر قلبی که چشمانت به آن نگاهی انداخت، اسیر محبت تو شد. کسی همچون تو که دلبرانه و شجاعانه در میدان عشق میجنگد، در بین دیگران چه کسی میتواند باشد؟
هوش مصنوعی: تو گفتی که اگر به مشکل بیافتی، من همیشه در کنارت هستم. این وعدهای زیباست، اما آیا واقعاً به آن اعتقاد داری؟
هوش مصنوعی: ای خورشید خوبان، در سایهی دو گیسوی تو، آن سایهی خوشبختی بر سر چه کسی میتواند باشد؟
هوش مصنوعی: تا زمانی که تو محبوب من هستی، دیگر دلی در کنار من باقی نمانده است. در زمانهای که تو اینگونه محبوبی، دیگر دل بر چه کسی میتواند باشد؟
هوش مصنوعی: من حالتی عجیب و غریب دارم که نمیتوانم آن را به درستی بیان کنم. این احساسات و داستانها به قدری عمیق و پیچیدهاند که امکان ندارد در یک نامه یا دفتر جا بگیرند.
هوش مصنوعی: گفتی که به در خانهام نایست، چون سلمان از گرسنگی ناله میکند. اما وقتی دیگران به در تو میآیند، او به چه دربی خواهد رفت؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.