نه تنها، بر سر کوی تو ما را، کار، میافتد
که هر روی در آن منزل، ازین، صد بار میافتد
به بویت باد شبگیری، چنان مست است، در بستان
که چون زلفت ز مستی، بر گل و گلزار، میافتد
به خون مردم چشمم، شماتت کم کن، ای دشمن
چه شاید کرد، مردم را ازین، بسیار میافتد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به زیبایی و تاثیر عطر و بوی معشوقش اشاره میکند و میگوید که در هر جا که میرود، یاد و خاطره معشوق را با خود دارد. او همچنین از درد و رنج خودش در غم معشوق و نگاه دشمن به او سخن میگوید و از او میخواهد که بر او شماتت نکند، زیرا دلشکستگی و رنج از عشق، برای بسیاری از مردم اتفاق میافتد و این موضوعی عادی است.
هوش مصنوعی: ناامیدی به ما دست نمیدهد، فقط در کوی تو دچار درد و رنج میشویم، بلکه هر بار که کسی به آن خانه نگاه میکند، ما دوباره به این احساس دچار میشویم.
هوش مصنوعی: بوی شبانهات چنان خوش و مست کننده است که در باغ، همچون زلفهای پر عشق تو، بر گلها و باغچهها میافتد.
هوش مصنوعی: ای دشمن، خودت را از سرزنش کردن کم کن و به خون مردم نگاه نکن، زیرا مردم بارها دچار مشکلات و سختیها میشوند و چه کاری از دست ما برمیآید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ز جوش مغز هردم از سرم دستار میافتد
کف اندازد به ساحل بحر چون سرشار میافتد
به بیکاری برآوردم ز کار خود جهانی را
عجب سیری است چون دیوانه در بازار میافتد
جنون تا هست ناقص کوه و صحرا وسعتی دارد
[...]
ز ننگ منت راحت به مرگم کار میافتد
همهگر سایه افتد بر سرم دیوار میافتد
دماغ نازکی دارم حراجت پرور عشقم
اگر بر بویگل پا مینهم بر خار میافتد
جنون خودفروشی بسکه دارد گرمی دکان
[...]
شود چون جوهر آیینه پیدا، تار میافتد
نگردد روشناس آن کس که جوهردار میافتد
کند یغما نگاه ناتوان او توانایی
به بستر بوی گل، زان نرگس بیمار میافتد
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.