ز جوش مغز هردم از سرم دستار میافتد
کف اندازد به ساحل بحر چون سرشار میافتد
به بیکاری برآوردم ز کار خود جهانی را
عجب سیری است چون دیوانه در بازار میافتد
جنون تا هست ناقص کوه و صحرا وسعتی دارد
شود زندان بیابان چون جنون سرشار میافتد
قبول تربیت در هر کف خاکی نمیباشد
وگرنه پرتو خورشید بر دیوار میافتد
مرا دلبستگی در قید زندان فلک دارد
برون ناید ز سوزن چون گره بر تار میافتد
مشو از جنبش مژگان گرد آلود او غافل
که تیغ خاکساران سخت لنگر دار میافتد
دلی را گر به فریاد آوری اهل دلی، ورنه
ز هر نالیدنی آوازه در کهسار میافتد
در ایام توانایی به نشتر چشم می سودم
کنون از سایه مژگان به چشم خار میافتد
وداع آخرت کن گر به دنیا مایلی صائب
که هر جانب که مایل میشود دیوار میافتد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف حالاتی از جنون، دلباختگی و تنهایی پرداخته است. شاعر از پراکندگی افکار و احساسات خود میگوید و بیان میکند که چگونه در دنیای بیکارگی و بیهدف بودن، همچون دیوانهای در بازار سرگردان است. او به محدودیتها و مشکلاتی که در زندگیاش وجود دارد، اشاره میکند و میگوید که برخی از چیزها در زندگی قابل قبول نیستند. شاعر از قید و بندهای جهان و احساس دلنگرانی میگوید و از نشانههای عشق، غم و غصه در زندگی خود سخن میگوید. بهطور کلی، شعر بازتابی از حالاتی است که انسان در مواجهه با دنیای سخت و ناآرام تجربه میکند و جستجوی معنایی در آن دارد.
هوش مصنوعی: هر لحظه از فکر و اندیشهام، دستار بر سرم میافتد؛ مانند آب که وقتی پر میشود، به کناره دریا میریزد.
هوش مصنوعی: به خاطر بیکاری، از کارهای خود آرزوها و توقعات زیادی را به وجود آوردم. جالب اینجاست که مانند دیوانهای که در بازار میافتد، احساس سیری و اشباع میکنم.
هوش مصنوعی: دیوانگی باعث میشود که حتی کوهها و دشتها هم به وسعت خود ادامه دهند، اما وقتی جنون به شدت زیاد میشود، بیابان به زندانی تبدیل میشود.
هوش مصنوعی: آموزش و پرورش در هر شرایط و محیطی موثر نیست؛ چرا که حتی نور خورشید هم بر روی دیوار نمیافتد.
هوش مصنوعی: من به شدت به قید و بندهای زندگی وابستهام و این وابستگی مانع میشود که از مشکلات و رنجها بیرون بیایم، مانند گرهای که در لابلای تارها میافتد و نمیتواند آزاد شود.
هوش مصنوعی: به حرکت و زیبایی مژگان او توجه کن، زیرا این زیبایی میتواند به شکل ناخواستهای باعث ایجاد مشکلات و دردسرهایی شود که برای افراد عادی و خاکی بسیار دشوار خواهد بود.
هوش مصنوعی: اگر دل کسی را با صدای دلسوزی نجات دهی، اهل دل به یاری خواهند آمد، وگرنه هر صدای نالهای در کوهستان به گوش خواهد رسید ولی کسی توجه نخواهد کرد.
هوش مصنوعی: در زمانهایی که توانایی داشتم، با دقت و تیزبینی به زیباییها نگاه میکردم، اما حالا که در شرایط دیگری هستم، نگاه من به دنیا با غم و درد همراه شده و هر چیز کوچک و ناخوشایند برایم سخت و عذابآور شده است.
هوش مصنوعی: اگر به دنیا علاقهمند هستی، آخرین وداع را با آن بکن، زیرا هر سمتی که تمایل پیدا کنی، موانع و سختیها بر سر راهت قرار میگیرد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
نه تنها، بر سر کوی تو ما را، کار، میافتد
که هر روی در آن منزل، ازین، صد بار میافتد
به بویت باد شبگیری، چنان مست است، در بستان
که چون زلفت ز مستی، بر گل و گلزار، میافتد
به خون مردم چشمم، شماتت کم کن، ای دشمن
[...]
ز ننگ منت راحت به مرگم کار میافتد
همهگر سایه افتد بر سرم دیوار میافتد
دماغ نازکی دارم حراجت پرور عشقم
اگر بر بویگل پا مینهم بر خار میافتد
جنون خودفروشی بسکه دارد گرمی دکان
[...]
شود چون جوهر آیینه پیدا، تار میافتد
نگردد روشناس آن کس که جوهردار میافتد
کند یغما نگاه ناتوان او توانایی
به بستر بوی گل، زان نرگس بیمار میافتد
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.