در کوی عشق نیست ز اهل وفا کسی
هرگز نمی شود به کسی آشنا کسی
دنبال آن که دست به وصلش نمی رسد
تا کی رود چو سایه ی مرغ هوا کسی
ما را چه چاره غیر مدارا به روزگار
هرگز مباد کار، کسی را به ناکسی
بر خاک، آبروی خود ای آسمان مریز
هرگز نکرده است بزرگی به ما کسی
همت بود بساط بزرگی، ندیده است
در خانه ی خدا بجز از بوریا کسی
رنجیده می روی ز سر کوی او سلیم
چون می شود نیاید اگر از قفا کسی؟
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.