ما و دل دیگر به کوی تندخوی تازهای
هر زمان داریم با هم گفتگوی تازهای
نه به مهر و ماه ماند، نه به گلهای چمن
هست با شاخ گل ما رنگ و بوی تازهای
تا به چشم پاک بینم بر رخ او، دیده را
میدهم از گریه هردم شستوشوی تازهای
از مقیمان حریم وصلم، اما از دلم
میتراود شکوه چون آب از سبوی تازهای
گه به یاد زلف میگریم، گهی از شوق خط
هر زمان دارم چو طفلان آرزوی تازهای
هر قدم ضعفم به راه وصل افزون میشود
آب باریکم که میآیم به جوی تازهای
از سر سبز خود ای خضر این همه خرم مباش
آن قدر قدری نمیدارد کدوی تازهای
بس که عریانیم، چون آیینه از شرمندگی
هرکه را دیدیم، میسازیم روی تازهای
راه عشق است این که باشد رهروانش را سلیم
هر نشان پا، مزار آرزوی تازهای
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به توصیف تجربههای نو و تازه در عشق و ارتباطات عاطفی میپردازد. او از گفتوگوهای جدید و هیجانانگیز با معشوق سخن میگوید و زیبایی و طراوت این لحظات را به تصویر میکشد. احساساتی چون شوق، گریه و آرزو در این ارتباطات مطرح میشود و شاعر با استفاده از تشبیهات و استعارهها، عمق احساسات خود را بیان میکند. همچنین، او به دشواریها و ضعفهای مسیر عشق اشاره دارد و نشان میدهد که عشق مانند جوی آب در حال حرکت است و همواره تازگی و انبساط را به همراه دارد. در انتها، شاعر به آسیبپذیری و عریانی روحی خود در برابر عشق اشاره میکند و بر اهمیت سیر در مسیر عشق تأکید میکند.
هوش مصنوعی: ما و دل، هر بار در کوی شخصی با خلق و خوی تند، گفتگویی جدید داریم.
هوش مصنوعی: نه شب و روز به زیبایی و دلکشی گل و ماه میماند، و نه عطر و رنگ گلهای چمن با این گل ما قابل مقایسه است. این گل، رنگ و بویی ویژه و تازه دارد.
هوش مصنوعی: هر بار که میخواهم چهرهی او را با نگاهی پاک ببینم، اشکهایم را به طور مداوم میشویم تا دوباره بتوانم او را ببینم.
هوش مصنوعی: من در میان کسانی هستم که به حریم وصال عشق تعلق دارم، اما در دل من اندوهی جاری است که همچون آبی زلال از یک کوزه تازه میریزد.
هوش مصنوعی: گاهی به یاد زلف تو اشکهایم جاری میشود و گاهی از شوق دیدن خط تو، مانند کودکان آرزوهای جدیدی در سر دارم.
هوش مصنوعی: هر قدمی که به سوی وصل برمیدارم، ضعف و ناتوانیام بیشتر میشود، مثل یک جوی باریک که وقتی به سمت یک آب تازه میروم، کمکم پرتر و غنیتر میشود.
هوش مصنوعی: ای خضر، از سر سبز و خرمی خود آنقدر مغرور و افسریم نباش که کدوهای تازهای که به بار آمدهاند، قدرتی کمتر از تو ندارند.
هوش مصنوعی: ما به قدری درونمان خالی و ناپوشیدهایم که وقتی کسی را میبینیم از شرمندگی، خود را به شکلی جدید و زیبا نشان میدهیم.
هوش مصنوعی: این مسیر عشق است که در آن، هر کسی که قدم در آن میگذارد باید نشانههای پایدار و سالمی از خود به جا بگذارد، تا بتواند به آرزوهای نو و تازهای برسد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.