یک نفس چون لاله جام از کف ز هشیاری منه
چون گل از سر افسر آشفته دستاری منه
همچو شاخ گل ز کف مگذار جام باده را
بر زمین چیزی که باید باز برداری منه
اهل معنی را نباشد بر عناصر اعتبار
همچو صورت پشت بر این چاردیواری منه
سستپیمان است گردون، تکیه بر عهدش مکن
پشت چون آیینه بر این موم زنگاری منه
عافیت خواهی، درشتی را حصار خویش کن
همچو کبک کوهساری پا به همواری منه
جز خمار می نداری علت دیگر سلیم
همچو چشم گلرخان، تهمت به بیماری منه
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.