ناله ای از من به کام دل نشد انگیخته
سرمه پنداری به خاک من چو زاغ آمیخته
از نصیحت آن که آموزد ترا سنگین دلی
بیضه ی فولاد را با موم سازد ریخته
در محبت مطلب از آن جو که کام کس نداد
گنج پیدا می شود اینجا ز خاک بیخته
گر محیط عشق در جوش آید، از هر قطره ای
می شود چون آسمان چندین حباب انگیخته
عمرها شد تا سلیم از هم جدا افتاده ایم
دوستان چون دانه های سبحه ای بگسیخته
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این اشعار، شاعر از درد و رنجی که در دل دارد سخن میگوید و به بیفایده بودن نصیحتهایی که به انسان سنگین دل میآموزند، اشاره میکند. او عشق را به یک گنج تشبیه میکند که در خاک پنهان است و به تلاش برای دستیابی به آن دعوت میکند. همچنین به جدایی دوستان و احساس تنهایی اشاره میکند و خاطرنشان میکند که سالهاست از هم دور افتادهاند، مانند دانههای تسبیحی که از هم گسستهاند.
هوش مصنوعی: نالهای از دل من بلند نشد و به دل کسی راه نیافت. مانند زاغی که در خاک من غوطهور شده، گویی رنگ سرمهای به خود گرفته است.
هوش مصنوعی: اگر کسی به تو نصیحت کند که چگونه با سبکدلی و راحتی، آنچه را که سخت و محکم است نرم کنی، بدان که او در حال آموزش تو ست، چرا که میتوان با ترفندهای خاص و هوشمندانه، even سختترین مسائل را ساده کرد.
هوش مصنوعی: در عشق به دنبال چیزی باش که هیچکس به آن نرسیده است، زیرا در همین خاکی که به ظاهر بیارزش است، گنجی پنهان وجود دارد.
هوش مصنوعی: اگر فضای عشق به جنب و جوش بیفتد، هر قطره ای می تواند مانند آسمان حباب های زیادی تولید کند.
هوش مصنوعی: سالهای زیادی گذشته و ما دوستان مانند دانههای یک تسبیح که از هم جدا شدهاند، از هم دور افتادهایم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
خرقه بر دوشان از فرزند و زن بگسیخته
شوره پشتانند از بار گران بگریخته
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.