گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
سلیم تهرانی

سحر زان شمع باشد تاب خورده

که او شب باده در مهتاب خورده

دلم بی نغمه ذوق از می ندارد

گل ما آب از دولاب خورده

بود پرورده ی سرگشتگی دل

چو گوهر آب از گرداب خورده

ازان زاهد ندارد ذوق گلشن

که دایم باده در محراب خورده

ز بی تابی گل این باغ گویی

که آب از شبنم سیماب خورده

مخورمی چون تراغم در کمین است

گران خیز است صید آب خورده

سلیم از می دلم خرم نگردد

چه داند باده را، خوناب خورده

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode