من راز جهانم، بود افسانه به از من
معموره ام و گوشه ی ویرانه به از من
هرگز نتوانم که سر از خاک برآرم
آن مور ضعیفم که بود دانه به از من
در خانه ز اسباب جهان هیچ ندارم
کس ورنه ندارد چو کمان، خانه به از من
در صحبت ما و تو چه گنجایش اینهاست
نه شمع به از توست، نه پروانه به از من
در زمزمه هر مرغ چمن نیست چو بلبل
گوید همه کس مصرعی، اما نه به از من
واقف چو سلیم از همه اسرار جهانم
کس نیست خبردار ازین خانه به از من
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بازی خور عقلم، سگ دیوانه به از من
غمخوار دلم، خوشه بی دانه به از من
در بیخودی ام پای هوس ره نکند گم
رندی نبود بر در میخانه به از من
رگ بر تن زارم خط بیزاری عقل است
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.