گنجور

 
سلیم تهرانی

ای گل روی تو بهار نشاط

قامتت سرو جویبار نشاط

لب گل چاک شد ز خمیازه

بی تو دارد ز بس خمار نشاط

رفت فصل خزان و می آید

موسم عیش و روزگار نشاط

بلبلان را بود شب نوروز

زر گل، مایه ی قمار نشاط

شد بهار و چو غنچه مرغ چمن

مست خفته ست در کنار نشاط

گل شکفت و شراب ناب رسید

شد مهیا تمام کار نشاط

پاک سازد نسیم عشق، سلیم

زعفران را ز دل غبار نشاط