مردم و زخم از دم شمشیر میآید هنوز
استخوانم خاک گشت و تیر میآید هنوز
از جنونم سالها رفت و دل دیوانه را
بیخودی از نالهٔ زنجیر میآید هنوز
باده نوشیدم، غمی از خاطرم بیرون نبرد
بوی ویرانی ازین تعمیر میآید هنوز
صد چو من فرهاد دارد هر طرف شیرین من
از دهانش گرچه بوی شیر میآید هنوز
سرگران کی میتواند از سر خاکم گذشت
کاری از این دست دامنگیر میآید هنوز
صد گلستان گل به دامن میبرد هرکس سلیم
بلبل ما از چمن دلگیر میآید هنوز
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.