دو روز عمر که خواه و نخواه می گذرد
چنان که می بری آن را به راه، می گذرد
هزار تفرقه از گریه در دل است مرا
چو آن دهی که از آنجا سپاه می گذرد
دوند سوی خیابان به دیدنش گل ها
چو کوچه ای که ازان پادشاه می گذرد
نگاه کوته اگر اوفتاده، مژگان بین
که همچو غنچه ز طرف کلاه می گذرد
ز باد صبح، محیط کرم به موج آمد
پیاله گیر که وقت گناه می گذرد
سلیم می گذرد هرچه هست در عالم
ولی ببین به چه روز سیاه می گذرد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.