یک تن به جهان خاطر وارسته ندارد
عیسی نتوان گفت دل خسته ندارد
صد کوزه اگر چرخ فسون ساز بسازد
چون کوزه ی دولاب، یکی دسته ندارد
زاهد به سر راهگذر توبه فروش است
اما به دکان توبه ی نشکسته ندارد
تا شعله در آن غمکده با برق شریک است
یک مرغ چمن، خانه ی دربسته ندارد
ای دوست به جان تو که دیوان سلیما
چون قد تو یک مصرع برجسته ندارد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.