گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
سلیم تهرانی

ای نهاده حسن را برطاق از ابروی بلند

بسته دست عالمی را با دو گیسوی بلند

جذبه ی کوی خراباتم اگر گشتی رفیق

چون کبوتر می زدم از کعبه یاهوی بلند

گفتگوی زلف او ای دل چو خواهی سر کنی

نام بردن احتیاجی نیست: هندوی بلند!

بی نصیبم کرده همت از مراد روزگار

در کمندم کوتهی آمد ز بازوی بلند

حاصل دنیا به همت درنیامیزد سلیم

می رود آب روان دشوار در جوی بلند