گنجور

 
سلیم تهرانی

نوای مرغ شباهنگ، ناله ی نی ماست

ستاره ی سحر ما پیاله ی می ماست

نمانده قاعده ی تازه ای، پیاله بگیر

که آنچه کهنه به عالم نمی شود می ماست

چه شد اگر به غریبی کنیم یاد وطن

که در قبیله سماع از نوای یاحی ماست

ستاره نیست همین خصم ما، که همچون صبح

همیشه تیغ به کف آفتاب در پی ماست

سلیم، تی تی مستان هند آخر شد

پیاله گیر که اکنون زمان هی هی ماست