درین حدیقه دل مستمند بسیار است
که دست کوته و شاخ بلند بسیار است
هنوز از تو مرا چشم التفاتی هست
وگرنه شکوه ی دشمن پسند بسیار است
قرار صید شدن چون دهد به خویش کسی
شکارپیشه فراوان، کمند بسیار است
ندیده چین جبین از بتان هند کسی
کم است سرکه درین ملک و قند بسیار است
خوش است آنکه نیفتد به چاره کار کسی
مباد چشم بد، ارنه سپند بسیار است
فغان من همه از بند هستی خویش است
چو نی اسیر ترا ورنه بند بسیار است
حدیث راز اناالحق ز دل توان دانست
درین ورق، سخنان بلند بسیار است
چو لاله می ز چه تنها خورد سلیم کسی
به کوی میکده رند و لوند بسیار است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.