گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
سلیم تهرانی

در باغ بی تو خاطر سنبل شکسته است

آیینه ی گل و دل بلبل شکسته است

ساقی ز مومیایی می، می کند درست

گر شیشه ی دلی ز تغافل شکسته است

چون برگ های غنچه که از شاخ سر زند

از تنگی چمن، بر بلبل شکسته است

کی تاب کبریایی تو دارد طریق فقر

بر پشت فیل مستی و این پل شکسته است

گر گوش او به ناله ی من نیست در چمن

ناخن که این قدر به دل گل شکسته است؟

هر کس درست دیده به سوی رخ و لبش

همچون سلیم، عهد گل و مل شکسته است