گنجور

 
سلیم تهرانی

دلا ز دام صفیری به گلستان بفرست

به دست ناله دعایی به بلبلان بفرست

کسی قبول ندارد که در قفس هستی

پری برای نشانی به آشیان بفرست

تهی مدار چمن را ز گلشن آرایی

اگر بهار نیاید، پی خزان بفرست

شبی به خلوت خود آفتاب را بطلب

پی سفارش من پیش آسمان بفرست

به هر کجا که بود دلخوشی، بهشت آنجاست

گلی سلیم ز گلخن به باغبان بفرست