جابر ایوان حمل زینب ده خاور گرفته
یا مکان بر تخت جم شاه فریدون فر گرفته
بزمگاه جشن عید شه زدست درفشانش
همچو گردون گوئیا پیرایه از اختر گرفته
محفل آرای قدر دربار گاه خسروی، جا
تا پی آرایش آن قصر جان پرور گرفته
از شفق می وز فلک ساقی ز خور ساغر گزیده
از پرن نقل از زحل عود از قمر مجمر گرفته
صره های زر به هر سیمین طبق در پیشگاهش
یا سپهری بر زمین برجی پر از اختر گرفته
تا چو سیم وزر نثار بارگاه او کنندش
قرص مهر و مه صفای سیم و رنگ زر گرفته
صد غریو توپ از لب شعله چون تنیین کشیده
صد خروشان کوس از دل نعره چون تندر گرفته
از فغان آن سینه ی افلاک را پر رخنه کرده
وزدخان این گردن خورشید در چنبر گرفته
سوی گردون خاست از هر سود خان پر شراری
با هزاران شاخ سنبل دیدهٔ عبهر گرفته
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چیست آن لعبت که دهر از منظرش زیور گرفته؟
گر چه برقع از سه نیلی پرده بر منظر گرفته
روز چون آئینه صیقل داده روی خویشتن را
شب زعکس آن فروغ آئینه دیگر گرفته
گه نظیرش گشته از کتف پیمبر آشکارا
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.