امشب آن شمع شبافروز به کاشانهٔ کیست
روشن از ماه جهانتاب رخش خانهٔ کیست
آنکه ز افسانهٔ من دوش نمیرفت به خواب
امشبش دیده به خواب خوش از افسانهٔ کیست
زلف و خالی همه دین و دل خلقی بربود
کس ندانست که این دام که آن دانهٔ کیست
صد پری جلوهگر از هر طرفی بین چه عجب
گر نداند دل سر گشته که دیوانهٔ کیست
نه به کس مایل مهر است نه کین حیرانم
کآشنای که بود آن مه و بیگانهٔ کیست
ساغر عیش من از بادهٔ وصلت خالی است
تا لبالب ز می وصل تو پیمانهٔ کیست
جای آن ماه بود خانهٔ بیگانه (سحاب)
بنگر آن گنج گرانمایه به ویرانهٔ کیست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.