گر من از هر دو جهان دست بیکبار کشم
کافرم پای اگر از طلب یار کشم
بیکی غمزه تلافی شود از جانب یار
گر هزاران ستم از جانب اغیار کشم
من از آندم که شدم عاشق گل دامن عزم
بکمر بر زدهام تا ستم خار کشم
هست در خانه مرا شاخ گل زیبایی
که نه منت دگر از گل نه ز گلزار کشم
نه فلک نیست حجاب نظر من هر گاه
سرمه بر دیده ز خاک در خمار کشم
ساقیا مستم از آن بادهٔ منصوری کن
تا که فریاد اناالحق بسر دار کشم
تا بکی مستی و مستوری از این پس خواهم
رخت رسوائی خود بر سر بازار کشم
بیکی شعله یقین خرمن گردون سوزد
گر من از سینه خود آه شرر بار کشم
بندهٔ عشقم و فارغ چو صغیر از غم دین
نه دگر منت تسبیح و نه زنار کشم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
عیب من نیست که: در عشق تو تیمار کشم
بار بر گردن من چون تو نهی بار کشم
بر سر خاک درت گر بودم راه شبی
سرمهوارش همه در دیدهٔ بیدار کشم
دلم آن نیست که من بعد به کاری آید
[...]
من که از داغ جنون ساغر سرشار کشم
خاک بر فرقم اگر منت دستار کشم
روی در دامن صحرای جنون می آرم
چند بنشینم و خط بر رخ دیوار کشم؟
مردمی مردمک چشم جهان بین من است
[...]
بهتر آنست که پا از سر بازار کشم
تا بکی دردسر از بار خریدار کشم
رفته در پای دلم خاری و افغان که مرا
نیست آندست که از پای دل آن خار کشم
کرده ای بر ستمم عادت از آن می ترسم
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.