گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
صغیر اصفهانی

چو غنچه خون دلت گر غذاست خندان باش

چو گل بگلشن ایام دامن افشان باش

تهی است کاسهٔ وارون آسمان زنهار

ز خوان دهر همان دست شسته مهمان باش

میان مبند چو مور از برای ران ملخ

بدیو نفس مسلط شو و سلیمان باش

کس ار حقیقت اسلام بایدش برگوی

که فیض بخش به هر کافر و مسلمان باش

نشین بکشتی حلم و به ناخدائی عقل

در این محیط بلا بر کران ز طوفان باش

مقام ایمنی ار خواهی از حوادث دهر

پناه خلق شو و در پناه یزدان باش

صغیر زنده بجان بودنت مقامی نیست

بکوش و زنده بذوق لقای جانان باش