سهی قد تو به سرو کنار جو ماند
بچشم من بنشین کان بجو نکو ماند
در ازی شب هجران دلم فسرد اما
از این خوشم که بدان زلف مشگبو ماند
چو چشم مست تو نرگس بدید شد بیمار
برای اینکه بگویند این باو ماند
همیشه چشم ترا هست میل خون ریزی
خود این به مردم بی باک فتنه جو ماند
چه آرزوست ندانم که سوز آه صغیر
بسوز آه دل پر ز آرزو ماند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.