جدا از طره اش حال دلم دانی چسان باشد
همان حال دل مرغی که دور از آشیان باشد
درون دل از آن رخسار روشن گشت این معنی
که در هر ذرهٔی خورشید تابانی نهان باشد
کشید از مسجدم بیرون صنم نام صمدرویی
که طاق ابروی او قبلهٔ کروبیان باشد
به رنگ زرد من چون غنچهٔ گل خندد و گوید
مرنج از من که این خاصیت از آن زعفران باشد
شنیدی مرد در زیر زبان خود بود پنهان
کمال مرد را یعنی کلامش ترجمان باشد
جهان با خویش هم در صورت و معنی دو رنگ آمد
گلش خار و سرورش غصه و سودش زیان باشد
تو پنداری بکام هیچکس گردون نمیگردد
که من یک تن ندیدم ز اختر خود کامران باشد
صغیر اندر میان خلق عالم هرچه میگردم
نمی بینم دلی کز بحر اندوه بر کران باشد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر دربارهٔ حال و احساسات عمیق عاشقانه و تنهایی صحبت میکند. شاعر با استفاده از تشبیهاتی زیبا، حال دل خود را به حال دل یک پرندهی دور از آشیان تشبیه میکند. او به زیبایی و نور چهره معشوق اشاره میکند و چگونه این زیبایی در هر ذرهای از جهان پنهان است. همچنین به قلبها و عواطف انسانها پرداخته و از تضادهایی که در زندگی وجود دارد، مانند غم و شادی، سخن میگوید. شاعر به این نکته اشاره میکند که در این جهان هر فرد با مشکلات و چالشهای خود روبهروست و هیچکس نمیتواند به طور کامل از آنها رهایی یابد. در نهایت، او میگوید که در میان انسانها، کسی را نمیبیند که از غصهها و اندوهها آزاد باشد.
هوش مصنوعی: حالت دل من را میدانی چطور است؟ وقتی که از زیبایی او دور هستم، مثل حال پرندهای میمانم که از لانهاش دور افتاده است.
هوش مصنوعی: دل من از زیبایی آن چهره روشن شد و این نشان میدهد که در هر ذرهای از وجود، وجود خورشید نورانی نهفته است.
هوش مصنوعی: یک معشوق زیبا و دلربا از مسجد بیرون آمد، و ابروهای قوسدار او به قدری جذاب است که میتواند برای فرشتگان نقطهٔ قبله باشد.
هوش مصنوعی: به رنگ زرد من نگاه نکن، چون گل که میخندد و میگوید نگران من نباش، چون این رنگ خاصیت زعفران است.
هوش مصنوعی: شما شنیدهاید که انسان ویژگیهای درونیاش را در گفتارش نشان میدهد. به عبارت دیگر، افکار و احساسات واقعی او از طریق صحبت کردن قابل درک است.
هوش مصنوعی: جهان در ظاهر و باطن دو جنبه متفاوت دارد؛ در ظاهر زیبایی و گل وجود دارد، اما در باطن خارهای زخمزننده و غصههایی هم هست. در واقع، هر سودی ممکن است با زیانهایی همراه باشد.
هوش مصنوعی: شاید فکر کنی که جهان به خواسته های هیچ کسی پاسخ نمیدهد، اما من حتی یک نفر را ندیدهام که بر اساس سرنوشتش خوشبخت باشد.
هوش مصنوعی: هر جا که میروم و در میان مردم هستم، نمیبینم کسی را که دلش از دریای غم به ساحل رسیده باشد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
همی تا خسرو غازی خداوند جهان باشد
جهان چون ملکش آبادان و چون بختش جوان باشد
چنان باشد جهان همواره تا شاه اندران باشد
ازیرا کو فرشته ست و فرشته در جنان باشد
بهار از عارض خوبش همانا نسبتی دارد
[...]
چو آمد روی مه رویم چه باشد جان که جان باشد
چو دیدی روز روشن را چه جای پاسبان باشد
برای ماه و هنجارش که تا برنشکند کارش
تو لطف آفتابی بین که در شبها نهان باشد
دلا بگریز از این خانه که دلگیرست و بیگانه
[...]
سر جانان ندارد هر که او را خوف جان باشد
به جان گر صحبت جانان برآید رایگان باشد
مغیلان چیست تا حاجی عنان از کعبه برپیچد
خسک در راه مشتاقان بساط پرنیان باشد
ندارد با تو بازاری مگر شوریده اسراری
[...]
کسی را کاین چنین زلف و بناگوش آن چنان باشد
اگر در دیده و دل جای دارد و جای آن باشد
بلایی گشت حسنت بر زمین و همچو تو ماهی
اگر بر آسمان باشد، بلای آسمان باشد
مرا چون هر دمی سالی ست اندر حسرت رویش
[...]
سعادت دل دهد آنرا که چون تو دلستان باشد
نمیرد تا ابد آنکس که او را چون تو جان باشد
رخت در مجمع خوبان مهی بر گرد او انجم
تنت در زیر پیراهن گل اندر پرنیان باشد
نگاری را که موی او سر اندر پای او پیچد
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.