تشبیه جمال تو به خورشید روا نیست
این رتبه بلی در خور هر بی سر و پا نیست
گو تا نزند دم دگر از عشق و ارادت
آن را که بپایت سر تسلیم و رضا نیست
از دوست اگر نوش ببینند و اگر نیش
رندان جهان را بزبان چون و چرا نیست
از جور تو میسوزم و میسازم و شادم
چون جور و جفای تو بجز مهر و وفا نیست
با باد صبا چون بتو پیغام فرستم
آنجا که توئی رهگذر باد صبا نیست
هر طایفه را روی نیاز است به سوئی
ما را بجز ابروی تو محراب دعا نیست
غیر از تو مرا نیست بخاطر ولی افسوس
یادی نکنی از من و این از تو روا نیست
پیوسته صغیر است بدرگاه تو نالان
جز این بدر شاه بلی رسم گدا نیست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
آن را که ز عشق تو بلا نیست بلا نیست
آن را که ز هجر تو فنا نیست فنا نیست
سه بوسه همی خواهم منعم مکن ای دوست
تو صوفیی و منع به نزد تو روا نیست
از مرگ حذر کردن دو وقت روا نیست
روزی که قضا باشد و روزی که قضا نیست
در گلشن ایام نسیمی ز وفا نیست
در دیده افلاک نشانی ز حیا نیست
بر خوانچه این سبز فلک خود همه قرصی است
و آن هم ز پی گرسنه چشمان چو ما نیست
آسایش و سیمرغ دو نام است که معنیش
[...]
در گلشن ایام نسیمی ز وفا نیست
در دیده افلاک نشانی ز حیا نیست
بر خوانچه مینای فلک خود همه قرص است
و آن هم زپی گرسنه چشمان چوما نیست
پنهای فلک حبر ندارد که به تحقیق
[...]
موجود حقیقی بجز از ذات خدا نیست
مائیم صفات و صفت از ذات جدانیست
هر جا که تو انگشت نهی آیت حق است
زان نیست معین که کجا هست و کجا نیست
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.