احمدا یاد آر کز ملک وجود
رخت بستی چون به اقلیم شهود
تو به صحرای شهادت گم شدی
هم جدا چون قطره از قلزم شدی
من نمودم ره تو را در بحر جمع
روشنت کردم به جمع خود چو شمع
گشتم از فضل خود ای درّ یتیم
رهنمایت بر صراط مستقیم
دادمت در ظل قرب خویش جا
تا تو باشی گمرهان را رهنما
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.