احمدا آور یتیمی را به یاد
چون تو را دیدم یتیمی نامراد
نه تو بودی آن یتیم بیپدر؟
از یتیمی بی نوا و در به در؟
پس شدم من خود کفیل و ضامنت
دادم اندر صدر عزّت مسکنت
خود پدر گشتم تو را از بدو حال
تا شدی زآن تربیت صاحب کمال
وآن علی را ز ابتدا تا آخرت
ساختم هر جا معین و یاورت
پس دل و جان از عطایم شاد دار
وآنچه کردم با تو ز احسان یاد آر
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان احساسات عاطفی شاعر نسبت به یتیمی میپردازد که با دیدن او به یاد یتیمان دیگر میافتد. شاعر به یتیم میگوید که او نه تنها یتیم است، بلکه خودش را به عنوان پدر و حامی او میبیند و تلاش میکند تا او را از دشواریها نجات دهد و به کمال برساند. شاعر به تأثیر تربیت خود بر زندگی یتیم اشاره میکند و از او میخواهد که به یاد داشته باشد که چه احساناتی به او کرده است.
هوش مصنوعی: احمقانه است که یاد یتیم را با دیدن تو به خاطر بیاورم، زیرا تو خود یتیمی بیکس و ناکام هستی.
هوش مصنوعی: آیا تو همان یتیمی نیستی که پدرش را ندارد؟ از زندگی بیصدا و آوارهات خبر داری؟
هوش مصنوعی: بنابراین، من به خودم مسئولیت و تعهد دادهام که در جایگاه بلندی از عزت، زندگیام را اداره کنم.
هوش مصنوعی: من از لحظهای که به وجود آمدی، خودم به عنوان پدرت تلاش کردم تا تو به کمال و فضیلت دست یابی از راه تربیت و آموزش مناسب.
هوش مصنوعی: من از ابتدا تا انتها، همیشه علی را ساختهام و در هر شرایطی همراه و یار او بودهام.
هوش مصنوعی: دل و جانت را از خوبیهایی که به تو کردهام شاد نگهدار و فراموش نکن آنچه را که برایت انجام دادهام.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.