احمدا آور یتیمی را به یاد
چون تو را دیدم یتیمی نامراد
نه تو بودی آن یتیم بیپدر؟
از یتیمی بی نوا و در به در؟
پس شدم من خود کفیل و ضامنت
دادم اندر صدر عزّت مسکنت
خود پدر گشتم تو را از بدو حال
تا شدی زآن تربیت صاحب کمال
وآن علی را ز ابتدا تا آخرت
ساختم هر جا معین و یاورت
پس دل و جان از عطایم شاد دار
وآنچه کردم با تو ز احسان یاد آر