احمدا از سر بیفکن دلق را
بر ولای مرتضی(ع) خوان خلق را
هین قُم اللیل ای مه مزّملم
کن بیان وصف ولی کاملم
احمدا از سر بینداز این گلیم
خلق را خوان بر صراط مستقیم
راز کم پوش ای بشیر بینذیر
امر ما را بر صغیر و بر کبیر
گو تو خواه آن رد بود خواهی قبول
گر نگویی نی نبی ای، نی رسول
احمدا اجسام ثابت جان کجاست
بی تولاّی علی ایمان کجاست
احمدا گر مهر او باعث نبود
مر قِدم را سودی از حادث نبود
من نکردم خلق تا سودی کنم
بلکه تا بر بندگان جودی کنم
جود من موقوف مهر مرتضی(ع) است
طالب حیدر رهین جود ماست
گر نبود اظهار فضل حیدرم
در نظر حاجت چه با پیغمبرم
احمدا من بر خلایق مشفقم
هم مر ایشان را ز شفقت خالقم
خلقشان کردم که ربّانی کنم
نی عبث جان بدهم و فانی کنم
اوست ربّانی که حیدر دوده است
ورنه جانش در بدن بیهوده است
احمدا ظاهر نما اسرار عشق
گو نبینند اُعمیان انوار عشق
احمدا کن دعوت دیگر به قوم
قیل و قالست این نماز و حج و صوم
از شریعت این ولایت مقصد است
ورنه شرع بی ولایت مرتد است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.