دلبر امروز کمربست و بقامت برخاست
مست از خانه برون رفت و قیامت برخاست
سرو ننشست دگر گرچه بگل ماند ز شرم
بتماشای تو ز آندم که بقامت برخاست
آنکه در سایه بالای تو بنشست بخاک
از لحد رقصکنان گاه اقامت برخاست
شمع راز غم عشقت بزبان گفت که سخت
برسرش شلعه غیرت بغرامت برخاست
ایمن از فتنه ایام نگشت آنکه بخواب
چشم مخمور ترا دید و سلامت برخاست
زین که از حسن تو شد غافل و دل باخت بگل
در چمن ناله بلبل بندامت برخاست
باده نوشان همه از لعل تو رفتند زهوش
زان میان عیسی مریم بکرامت برخاست
غنچه را باد صبا پیرهن از رشک درید
زانکه در پیش دهانت بعلامت برخاست
دلق آلوده صفی ز آب خرابات بشوی
چیست پرهیز که زاهد بملامت برخاست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
عشق ورزیدم و عقلم به ملامت برخاست
کان که عاشق شد از او حکم سلامت برخاست
هر که با شاهد گلروی به خلوت بنشست
نتواند ز سر راه ملامت برخاست
که شنیدی که برانگیخت سمند غم عشق
[...]
هان کجایی که ز هجرانت قیامت برخاست
فتنه بنشان که دگر باره ملامت برخاست
بی تو برخاست قیامت ز وجودم آری
هر کجا عشقِ تو بنشست قیامت برخاست
منم آن عاشقِ بیچاره مسکین که مرا
[...]
دل و دینم شد و دلبر به ملامت برخاست
گفت با ما منشین کز تو سلامت برخاست
که شنیدی که در این بزم دمی خوش بنشست
که نه در آخر صحبت به ندامت برخاست
شمع اگر زان لب خندان به زبان لافی زد
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.