گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
صفی علیشاه

بود عبدالعفوت در جنایات

همانا واسطه کل خطیئات

نبیند هیچ در جائی جنایت

مگر او را کند عفو از عنایت

چنین دیدم که در ایام سابق

ز دنیا رفت مردی ناموافق

چو سنجیدند اعمالش ز هر سو

تهی بد نامه‌اش ز اعمال نیکو

جز این کو بود مردی بامیاسر

بسی می‌کرد عفو از کل معسر

غلامانرا سپردی بی زدستان

که بنمایند عفو از تنگدستان

ملایک را خطاب آمد ز خالق

که من اولی بعفوم از خلایق

من از وی کرده بودم عفوز آن پیش

که عفو از وی شود صادر بدرویش

نمودم عفو و از بهر نجاتش

بدل کرد بخوبی سیئاتش

گذشت او کرد از چون خود گدائی

زوی چون نگذرد کامل غنائی