بود عبدالعظیم آنکو ز رتبت
کند بر وی تجلی حق بعظمت
پس او آرد تذلل در ولایت
ادای حق عظمت را بغایت
بچشم خلق پس ذات قدیمش
ز عظم خویش بنماید عظیمش
نماید مرتفع ذکر و ثنایش
میان خلق از حسن ولایش
چو خالی شد ز خویش از فرط ذلت
رسد تو قیرش از سلطان عزت
بهر کس افتد از عظمت نگاهش
شود او در تذلل خاک راهش
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.