گنجور

 
صفی علیشاه

بود عبدالعظیم آنکو ز رتبت

کند بر وی تجلی حق بعظمت

پس او آرد تذلل در ولایت

ادای حق عظمت را بغایت

بچشم خلق پس ذات قدیمش

ز عظم خویش بنماید عظیمش

نماید مرتفع ذکر و ثنایش

میان خلق از حسن ولایش

چو خالی شد ز خویش از فرط ذلت

رسد تو قیرش از سلطان عزت

بهر کس افتد از عظمت نگاهش

شود او در تذلل خاک راهش