بود عبدالعظیم آنکو ز رتبت
کند بر وی تجلی حق بعظمت
پس او آرد تذلل در ولایت
ادای حق عظمت را بغایت
بچشم خلق پس ذات قدیمش
ز عظم خویش بنماید عظیمش
نماید مرتفع ذکر و ثنایش
میان خلق از حسن ولایش
چو خالی شد ز خویش از فرط ذلت
رسد تو قیرش از سلطان عزت
بهر کس افتد از عظمت نگاهش
شود او در تذلل خاک راهش