دگر هم عبدقهار است در کار
که باشد مظهر او بر اسم قهار
ز حق دارد خود او توفیق و تایید
که از وی نفس یابد قهر و تهدید
بقهر نفس دارد اهتمامی
بقهاریت استش احتشامی
هر آن فعلی که معلوم است و مستور
ز نفس از وی شود معدوم و مقهور
بنفس خویش و غیر است او مسلط
روانها داده بر دارائیش خط
بر اکوان او تواند کرد تأثیر
نه اکوانش تواند داد تغییر
هر آن شیئی تجاوز یابد از حد
ز قهر او بجای خود شود رد
در اکوان فعل و تأثیرش چنین است
فلک در پیش عزمش چون زمین است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.