بیع و شرای آب همانا روا نبود
یا مال و جان آل نبی را بها نبود
یک جرعه کس چرا به عوض یا گرو نداد
گر خون و مالشان این هدر آن هبا نبود
میثاق و مهربانی و مردانگی مگر
در کار بستگان پیمبر سزا نبود
در کربلا چو باطل و حق روبرو شدند
مولا و عبد فارغ از آن ماجرا نبود
خون ریز یک تن از شهدا را که پیش خصم
از هیچ ره مجال عوض یا فدا نبود
این یک مریض هم نه خود از باب رحم زیست
کس را به او ز فرط غرور اعتنا نبود
برقتلش اهتمام ندانم چرا نرفت
جز آنقدر که حکم قوی از قضا نبود
مقتول تیغ عمد چو نامد مگر خطا
کو در خور زیاده از آن ابتلا نبود
رفتی ز دست یکسره غیب و شهاده پاک
بعد از پدر اگر پسر آنی به پا نبود
خصمش نخواست زنده ولی در وجود وی
دیگر برای جور بداندیش جا نبود
کوته شد از قصور بر او دست روزگار
یا دهر را گشایش چندان جفا نبود
بستند پا که باز کنندش دری ز درد
افتادنش ز ناقه و ماندن بهانه بود
بی بال کی توان ز قفس به آشیان پرید
حاجت به قید بازو و زنجیر پا نبود
چون یافتی شفا که خود از اشک وخون دل
هر روز و شب جز این دو شرابش دوا نبود
عفریت کفر شاد و سلیمان دین غمین
با این مدار اف به فلک وای بر زمین
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شعر درباره واقعه عاشورا و ناحق بودن کشتار اهل بیت پیامبر (ص) و شهدای کربلا سخن میگوید. شاعر اعتراض میکند که چگونه میتوان خون و جان آل نبی را به بها و قیمت گذاشت و میسازد که هیچکس در برابر ظلمی که بر آنها رفته، صدایی بلند نکرد. او همچنین به جایگاه شهیدان و مظلومیت آنها اشاره میکند و تأکید میکند که در مواجهه حق و باطل، کسی نمیتواند از این ماجرا فارغ باشد. بیان میشود که به رغم تمام مصائب، ایمان و شرافت اهل بیت باید حفظ شود و در نهایت شعری انتقادی از واقعیتهای زمانه و نابرابریهایی که در دنیا وجود دارد، ارائه میدهد.
هوش مصنوعی: خرید و فروش بر سر آب درست نیست، چرا که مال و جان خاندان پیامبر ارزشمندتر از این موارد هستند.
هوش مصنوعی: چرا هیچکس حتی یک جرعه آب هم در عوض یا به عنوان گرو نمیدهد، در حالی که اگر خون و مالشان هم هدر برود، ارزش این کار را ندارد؟
هوش مصنوعی: عهد و دوستی و جوانمردی فقط باید در کار کسانی باشد که به انجام وعدههای خود پایبندند.
هوش مصنوعی: در کربلا وقتی حق و باطل در مقابل هم قرار گرفتند، هیچکس نمیتوانست از آن واقعه بزرگ صرفنظر کند، حتی مولا و بنده نیز از آن ماجرا جدا نبودند.
هوش مصنوعی: خون یک شهید که در برابر دشمن قرار گرفت، به هیچ قیمتی نمیتوانست عوض یا فدای چیزی شود.
هوش مصنوعی: این فرد بیمار نه خود به خاطر رحم و محبت دیگران زندگی میکند و نه کسی به او به دلیل خودبینی و تکبرش توجهی دارد.
هوش مصنوعی: نمیدانم چرا برای کشتن او تلاش نکردم، جز به این دلیل که قضا و قدر حکم قویتری داشت.
هوش مصنوعی: اگر کسی به عمد کشته شود، به جز خطای او که شایستهی آن شد، دلیل دیگری برای این بلا نیست.
هوش مصنوعی: تو از زندگی و وجود ما کاملاً دور شدی، و وجودت خالص و بینقص است. اگر پسر تو هم بعد از رفتن پدرش نتواند به پا بایستد و مستقل شود، چه سودی دارد؟
هوش مصنوعی: دشمنش از زنده ماندن او راضی نبود، اما در وجود او دیگر جایی برای بداندیشی و دشمنی باقی نمانده بود.
هوش مصنوعی: به خاطر کوتاهی و ناتوانی که بر او آمد، روزگار نتوانست به او جفا کند و سختیهای زیادی ایجاد نماید.
هوش مصنوعی: به خاطر دردهایی که از افتادن به وجود آمد، پاها را بستند تا شاید بتوانند در را باز کنند، اما در حقیقت دلیل ماندن آن شخص بهانهای بیش نبود.
هوش مصنوعی: پرندهای که بال ندارد، چگونه میتواند از قفس به آشیانهاش پرواز کند؟ نیازی به بند و زنجیر در مدت پرواز نیست.
هوش مصنوعی: زمانی که به درمانی رسیدی که از درد و رنج دل و اشک و خون ناشی از آن به وجود آمده بود، دیگر هیچ دارویی جز این دو شراب پیدا نشد.
هوش مصنوعی: شخصیتهای کفر و دیانت در تقابل هستند؛ در اینجا عفریتی که نماینده کفر است شاد و سلیمان که نماینده دین است غمگین است. این وضعیت نشاندهندهی مشکلات و چالشهایی است که بر زمین وجود دارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.